English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (776 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
homonymous U دارای دویاچند معنی مختلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
homograph U کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
amphibolic U دارای دو معنی
multivocal U دارای چندین معنی
disjunctive U دارای دو شق مختلف فصلی
varisized U دارای اندازههای مختلف
heterochromatic U دارای رنگهای مختلف
multifarious U دارای انواع مختلف
diversiform U دارای اشکال مختلف
stochastic U دارای تغییردر مواقع مختلف
able U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
abler U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
ablest U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
inequilateral U دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
pleomorphic U چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
varriform U دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
interfaith U شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
eurytherm U موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
synalepha U ادغام دویاچند حرف صدا دار
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
locks U محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock U محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
federal reserve system U ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
zero compression U روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
acceptation U قبول معنی عرف معنی مصطلح
non-directional design U طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
charted U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charts U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional U اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
selectable U مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage U [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis U همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
signify U معنی دادن معنی بخشیدن
signifying U معنی دادن معنی بخشیدن
signifies U معنی دادن معنی بخشیدن
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm U انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network U سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
paint program U نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
superfecundation U لقاح دویاچند تخم در یک تخم ریزی
function U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
buses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous U مختلف الجنس و مختلف النوع
profile U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
highway U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design U طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
dullest U بی معنی
tosh U بی معنی
translation U معنی
dulling U بی معنی
dulls U بی معنی
meaningful U پر معنی
irrational U بی معنی
meaningfully U پر معنی
irrationable U بی معنی
drifts U معنی
significant U پر معنی
purporst U معنی
innuendoes U معنی
innuendo U معنی
drifting U معنی
drifted U معنی
implication U معنی
implications U معنی
dull U بی معنی
drift U معنی
duller U بی معنی
dulled U بی معنی
unmeaning U بی معنی
witless U بی معنی
effect U معنی
effected U معنی
significance U معنی
significantly U پر معنی
purports U معنی
purporting U معنی
purported U معنی
purport U معنی
hokum U بی معنی
equipollent U هم معنی
insensate U بی معنی
synonymous U هم معنی
to explain away U معنی
meaning U معنی
effecting U معنی
fool begged U بی معنی
meanings U معنی
abstract U معنی
abstracting U معنی
abstracts U معنی
signification U معنی
definitions U معنی
definition U معنی
intendment U معنی
dumbest U بی معنی
rigmarole U بی معنی
rigmaroles U بی معنی
semantics U معنی
of no significance U بی معنی
dumber U بی معنی
innuendos U معنی
dumb U بی معنی
pointless U بی معنی
frothy U بی معنی
meaningless U بی معنی
neer do well or well U بی معنی
meaning less U بی معنی
figurative sense U معنی مجازی
significant figure U رقم با معنی
absurd U مزخرف بی معنی
intending U معنی دادن
parexcellence U بتمام معنی
significative U معنی دار
mean U معنی داشتن
insignificancy U بی معنی گری
sementem U معنی ساده
that is to say U بدین معنی که
intends U معنی دادن
synonyms U واژه هم معنی
intend U معنی دادن
scat U اواز بی معنی
to bear a meaning U معنی دادن
wish wash U سخن بی معنی
intent U معنی منظور
frothily U بطوربی معنی
twaddle U سخن بی معنی
jargon U سخن بی معنی
literal U معنی اصلی
inexpessive U بی اثر بی معنی
fandangle U چیزبی معنی
opposite meaning U معنی وارونه
fallal U چیزبی معنی
fallal U کلمه بی معنی
falderol U کلمه بی معنی
suggesting a meaning U افاده معنی
equivalents U مترادف هم معنی
falderol U چیز بی معنی
falderal U چیز بی معنی
insignificance U بی معنی گری
with out rhyme or reason . U بی معنی وقافیه
dyed-in-the-wool U به تمام معنی
pith U پر معنی وعمیق
equivalent U مترادف هم معنی
modification U تصرف در معنی
significantly U معنی دار
wastrel U ادم بی معنی
senses U شعور معنی
meaner U معنی داشتن
purports U معنی دادن
purporting U معنی دادن
purported U معنی دادن
sensed U شعور معنی
in letter and in spirit U ئر لفظ و در معنی
balderdash U سخن بی معنی
opposite meaning U معنی متضاد
sense U شعور معنی
purport U معنی دادن
significant U معنی دار
meanest U معنی داشتن
par excellence U به تمام معنی
polysemous U بسیار معنی
grammatical sense U معنی دستوری
anglo U پیشوند به معنی
by extension U باتعمیم معنی
Recent search history Forum search
1frangible
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1FIRST Team Number
2مهرآسا
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
1popsicle
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com